به نام خدا
ذکر موت و عبرت و اعتبار.
(آل عمران و انبیاء و عنکبوت): کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ. 433 (نساء): أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ. 434 (اعراف): أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ. 435 (زمر): إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ. 436 (جمعه): إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ. 437
قال الخاتم (ص): اکثروا ذکر هادم اللّذّات. قیل ما هو یا رسول اللّه. قال (ص) الموت فما ذکره عبد على الحقیقة فى سعة الّا ضاقت علیه الدّنیا و لا فى شدّة الّا اتّسعتعلیه. 438 و قال الموت الموت و لا بدّ من الموت. 439 و قیل للباقر (ع): حدّثنى ما انتفع به. قال اکثر ذکر الموت فانّه لم یکثر ذکره انسان الّا زهد فى الدّنیا. 440 و قال (ع): عجبا لقوم حبس اوّلهم عن آخرهم ثمّ نودى فیهم بالرّحیل و هم یلعبون. 441 و قال: ما خلق اللّه یقینا لا شکّ فیه اشبه بشکّ لا یقین فیه من الموت. 442 و قال (ع): ذکر الموت یمیت الشّهوات فى النّفس و یقلع منابت الغفلة و یقوى القلب بمواعد اللّه و یرقّ الطّبع و یکسر اعلام الهوى و یطفئ نار الحرص و یحقّر الدّنیا. 443
رسول خدا (ص) فرمود بسیار به خاطر آورید آن را که شکننده لذّات است. گفتند آن کدام است. فرمود مرگ. کسى آن را درست به خاطر نیاورد در وقت عیش و وسعت، مگر آنکه دنیا بر او تنگ شد و نه در وقت تنگى و شدت، مگر آنکه دنیا بر او وسیع شد. فرمود مرگ مرگ و نیست چاره از مرگ. شخصى به خدمت باقر (ع) عرض کرد مرا حدیثى بگو که منتفع شوم. فرمود بسیار به خاطر آور مرگ را، زیرا که کسى او را بسیار به خاطر نیاورد مگر آنکه زاهد شد. صادق (ع) فرمود عجب از قومى که اول ایشان را به جهت رسیدن آخر ایشان حبس کردهاند و میان ایشان ندا بلند است که کوچ کنید، باز ایشان غافلند. و فرمود نیست یقینى که در او شک نباشد و مع ذلک شبیه به شک باشد مثل مرگ که با این یقینى بودنش مردم در فکر او نیستند. فرمود یاد مرگ مىمیراند شهوتها را و مىکند ریشههاى غفلت را و قوت مىدهد دل را به وعدههاى خدا و به رقت مىآورد طبیعت را و مىشکند علمهاى هوا و هوس را و خاموش مىکند آتش حرص را و حقیر مىنماید دنیا را.
بدان اى عزیز که مضمون این اخبار محسوس و مجرب هر پیر و جوان و اطفال و نسوان است، و هر وقت که متذکر حالت جان کندن شوى منقلب گردى و هر لحظه که صداى شیون شنوى و یا جنازه بینى از حرکت بازمانى و چون نظر به قصص انبیاء و حکایت سلاطین و سرکشان گذشته نمائى مانند یخ آب شوى. چه شدند پیشوایان دین اله و کجا رفتند مقربان بارگاه؟ آن جان عالم و عالمیان که قرآن مجید از لب و زبان او جارى شد به کجا رفت و آن امیرى که فضائل او فضاى دو جهان را پر کرده رخت به کجا کشید و آن اهل بیتى که آل اللّهاند و زمین و زمان و اهل هر آسمان خوشه چین خرمن ایشانند به کجا شتافتند و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر على نبیّنا و آله و علیهم السلام به کدام اقلیم وطن گرفتند و اینهمه فوج فوج علماء شیرین زبان و شعراء درفشان که جهان را پر از کتاب و دیوان نمودهاند چه شد که همه خاموش شدند و اینهمه عاشق ومعشوق که داستان ایشان دست به دست مىرود چرا از سوز و گداز و از کرشمه و ناز افتادند و چرا هر یک عوض همدیگر خاک را در آغوش کشیدند تا آنکه خود نیز خاک شدند و اینهمه آثار باج و خراج و این عمارات و تخت و تاج که از سلاطین بازمانده چرا رها کردند و به آن جلالها در باش و دور باش که مىخرامیدند چرا تنها راه فنا گرفتند؟
فرعون أ لیس لى ملک مصر 444 چه شد؟ قارون انّما اوتیته على علم عندی 445 کجا رفت؟
مخترعان صنایع و نقّاشان بدایع چرا پیدا نیستند و شجاعان نامدار و شیرافکنان روزگار چرا هویدا نیستند؟ دوستان ما چه شدند و خویشان ما کجا رفتند و دشمنان ما چرا دست از عداوت کشیدند و همسران ما چرا به زیر خاک آرمیدند؟
آن دگر زین دیر پیر |
من هم چو ایشان گشته سیر |
|
این صفحه را بنگر تمام |
از حال ما عبرت بگیر |
|
اللّهمّ جبّت الىّ لقائک و احبب لقائى و اجعل لى فى لقائک الرّاحة بحقّ حبیبک محمّد و آله صلواتک علیهم اجمعین و الحمد للّه.
.: Weblog Themes By Pichak :.